ویکیای شیعه
Advertisement

کلمه المسیح الدجال (در عربی به معنی مسیح دروغین) ۴۰۰ سال پیش از اسلام برای ترجمه Mšīḥā Daggālā از سریانی به عربی استفاده شده‌است. که معادل یونانی آن antichristos و معادل فارسی آن ضد مسیح است. موضوع دجال و مبارزه او با دولت حقه در پایان جهان در منابع مسیحی و اسلامی آمده است با این فرق که بعضی رهبر جبهه حق را عیسی مسیح و بعضی مهدی می دانند. هر چند بر اساس روایات اسلام و مسیحیت، هر دو، از بین برنده دجال را مسیح می دانند و نه مهدی.


دجال در مسیحیت[]

عبارت دجال در عهد جدید چندین بار تنها در رساله یوحنا آمده‌است. و مقصود کسی است که با مسیح مقاومت یا ضدیت می‌کند. و مدعی آن باشد که خود در جای مسیح است.

در نامه اول یوحنا آمده است:دروغگو کیست جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند آن دجال است که پدر و پسر را انکار می نماید.باز در همان رساله آمده است : «شنیده اید که دجال می اید الحال هم دجالان بسیار ظاهر شده اند و از این می دانم که ساعت آخر است.» در جای دیگر در همان رساله می گوید: «و هر روحی که عیسی مجسم شده را انکار کند از خدا نیست و اینست روح دجال که شنیده اید که او می اید و الان هم در جهان است.» برخی از علمای مسیحی از جمله صاحب قاموس کتاب مقدس دجال را اسم عام می داند و به تصور وی مراد از دجال و دجالان کسانی هستند که مسیح را تکذیب کنند و این معنا از عبارات انجیل نیز استفاده می شود. همچنین گفته شده دجال یا ضد مسیح شخصی است که در آخرالزمان قیام کرده و مسیح، رجعت کرده او را از پای در خواهد آورد.

دجال در اسلام[]

در اسلام یکی از نشانه های دوران ظهور خروج دجال است .موضوع دجال بیش از آنچه در روایات شیعه است از طرق اهل تسنن نقل شده است.

دجال در روایات اهل تسنن[]

قسمت عمده روایات در مورد دجال را "احمد حنبل"در کتاب "مسند"و "ترمذی"در "صحیح"خود و "ابن ماجه"در "سنن"و "مسلم" در "صحیح" و "ابن اثیر"در"نهایه"از عبدالله بن عمر و ابوسعیدحذری و جابر ابن عبدالله انصاری نقل کرده اند.

مرحوم صدوق در این زمینه می گوید: اهل سنت اینگونه اخبار را تصدیق می کنند و آن را درباره "دجال"و غیبت وی و زنده بودنش را در این مدت طولانی روایت نموده اند.

"صائد بن صید" که در زمان پیامبر اکرم می زیسته پیامبر او را از مصادیق دجال معرفی کرده است و چون بعدا از خروج دجال در آخرالزمان نیز خبر داده بعضیها گمان کرده اند دجال موعود همان "صائد بن صید" است و در نتیجه به زنده ماندن و طول عمر او قائل شدند.

بعضی از نویسندگان اسلامی نیز با توجه به ریشه لغت "دجال" آن را منحصر به یک فرد بخصوص نمی دانند بلکه آن را عنوانی می دانند کلی برای افراد پر تزویر حیله گر و حقه باز که برای فریب مردم از هر وسیله ای استفاده می منند.

در منابع اسلامی نیز احادیثی راجع به متعدد بودن وجود دجال نقل شده است.

پیامبر اکرم مردم را از دجال می تر سانید و فتنه اش را گوشزد می کرد و می فرمود:

«ایها الناس ما بعث الله نبیا الا و قد انذروا قومه الدجال»

«ای مردم !خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه قوم خویش را از فتنه دجال بر حذر داشته است.»

در حدیث دیگری که از صحیح ترمذی نقل شده است پیامبر فرمود:

«انه لم یکن نبی بعد نوح الا انذر قومه الدجال و انی انذر کموه»

«هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال ترسانده و من نیز شما را بر حذر میدارم.»

از این روایت معلوم می شود که در عصر هر پیامبری "دجال"و یا "دجالانی"وجود داشته اند که هر پیامبر موظف بود قوم خود را از فتنه آن بر حذر دارد و گرنه معنی نداشت انبیای پیشین مردم عصر خویش را نسبت به فتنه دجالانی که هزاران سال بعد از آنها آشکار خواهد شد هشدار دهند.

در حدیثی که به طریق اهل سنت آمده است می خوانیم :

«لا تقوم الساعه حتی یخرج ثلاثون دجالون کلهم یزعم انه رسول الله»

«پیامبر فرمود: قیامت بر پا نمی شود تا اینکه سی نفر دجالی که خود را پیامبر می پندارند ظاهر شوند.»

بالاخره از این احادیث استفاده می شود که دجال نام شخص معینی نیست و به هر شخص دروغگو پرتزویر و گمراه کننده اطلاق می گردد.

آنچه بر مسلمانان مسلم است، در آخرالزمان همزمان با قیام مهدی شخصی ظهور خواهدکرد که در حیله و تزویر و دروغگویی و حقه بازی و شیطنت بر تمام دجال های گذشته برتری خواهد داشت.


مراجع[]

منابع[]

  • کتاب عدل منتظر –گفتار دهم –نوشته داوود الهامی صص 187-183
Advertisement